کد مطلب:33828 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:93
[صفحه 388] عبارتست از كثرات را در استخدام خداوند واحد دیدن و بلكه مغز مغز توحید عبارتست از ندیدن كثرات و ندیدن بیش از یك فاعل در این عالم. یك شخص موحد، در ماوراء اسباب، سبب ساز را می بیند و از همین رو بر اسباب این عالم تكیه نمی كند. البته این امر هیچ منافاتی با عالم بودن و ذی نقش دیدن این اسباب ندارد. خداوند در طول اسباب این جهان قرار دارد نه در عرض آن. به عنوان مثال بدن آدمیان از میلیونها سلول و میلیاردها مولكول تشكیل شده است اما این اجزاء كثیر تحت تسخیر یك نفس وحدت بخش قرار دارند و به همین دلیل آدمیان یكدیگر را نه كثیر كه واحد می دانند. واحد دانستن هر انسان، به معنای انكار كردن كثرت اجزاء تشكیل دهنده ی او نیست، این كثرت واقعیت دارد، بلكه به معنای مستحیل و مندك دیدن این كثرت در یك وحدت واقعی است. وحدتی كه در ظل آن، كثرت بی فروغ می شود. كثرت و وحدت در جهان خارج نیز همین وضع را داراست. اما: كشف این نه از عقل كارافزا بود (مثنوی، دفتر سوم، بیت 2526) غالبا اسباب كثیر این عالم، حجاب وحدت می شوند: این سببها بر نظرها پرده هاست (مثنوی، دفتر پنجم، بیت 1551)
گفتیم كه علمای اخلاق برای روشن كردن معنای توكل، از مفهوم توحید بهره جسته اند و گفته اند كه اگر كسی خدا را چنان كه هست بشناسد و نسبت او را با این عالم دریابد، اعتماد خود را از اسباب بر خواهد گرفت و هیچگاه برای اسباب استقلال در تاثیر قائل نخواهد شد. مغز توحید،
بندگی كن تا تو را پیدا شود
كه نه هر دیدار صنعش را سزاست
صفحه 388.